اثرات تجربیات دوران کودکی چیست؟ همه ما به عنوان انسان، پیچیدگیها و تناقضهایی داریم. احساسات و حالات نفسانی مختلفی را تجربه میکنیم. اما مهم این هست این تناقضات و احساسات متنوع را جدا از اینکه بد یا ناخوشایند، درست یا غلط هستند. بدون قید و شرط در خود بپذیریم.
اثرات تجربیات دوران کودکی
بپذیریم که تجربههای دردناکی در کودکی داشتهایم. که انکار و فراموش شدهاند و احساساتی که سرکوب شدهاند. اگر اکنون نیز اینها را در مسیر درمان خود نپذیریم و پس بزنیم. همچنان از شخصیت واقعی خود دور خواهیم بود. بپذیریم که احساساتی مثل خشم، گناه، خجالت، حقارت، حسادت و… را تجربه کردهایم و احساسات متناقضی داشتهایم. هم خشم داشتهایم هم عشق. هم ترس داشتهایم هم کشش. بپذیریم که تعارضات و بخشهای پنهانی در ما وجود داشته است که وجود آنها را توجیه یا انکار کردهایم. بپذیریم که در جاهایی، خودمان نبودهایم و از خود واقعیمان اجتناب کردهایم. چیزهایی را در خود سانسور کردهایم و افکار متناقضی داشتهایم.
لزوم درمان تجربیات دوران کودکی
اگر هنوز بخشی از خود را پنهان میکنید یا از آن میترسید و فرار میکنید. نمیتوانید تمام خویشتن را تحقق ببخشید. احساسات و رفتارهای شما اصالت نخواهند داشت و با خودتان در صلح و سازگاری نخواهید بود. تا وقتی تحمل ابهام و تناقض را در خود ندارید. نمیتوانید به حقیقتی که در اعماق شماست برسید و به ندای درونتان گوش بسپارید. وقتی هم در مسیر طبیعی زندگی یا طی درمان، با واقعیتی در مورد خودتان روبرو میشوید. به شدت آن را پس میزنید. خشم، اشک، گناه، انکار و… میگویید من؟. اینها در من است. من اینها هستم. هرگز! امکان ندارد. مثل آدمهایی که برای اینکه احساسات جنسی را در خود سرکوب کنند. سالهاست که با احساس گناه زندگی میکنند.
ویژگی های افراد سالم
افراد خود ساخته و خو دشکوفا، با واقعیتها کلنجار نمیروند و همه چیز را میپذیرند که خوب یا بد، درست یا غلط در آنها وجود دارد. احساسات و هیجانات، تمایلات و نیازها، افکار و عقاید، واکنشهای ذهنی و جسمی، لذتها و رنجها، ترسها و کششها را همانطور که هستند در خود میپذیرند. در پذیرش واقعی، قضاوت وجود ندارد. توجه و مشاهده در لحظه حال وجود دارد. پذیرش کامل واقعیت درونی و آنچه در شما وجود دارد. مقدمه و لازمه پذیرش واقعیت های بیرونی میشود.