Skip to main content

هر لحظه در ذهنتان یادآوی کنید که در زندگی به دنبال چه هستید. اگر چه به آن رسیده باشید. قانون ذهن چیست؟ قانون های زیادی از جمله قانون جاذبه یا قانون الکتریسیته وجود دارند. علاوه بر قانون های فیزیکی قوانین روحی نیز وجود دارند. از جمله قانون علت و معلول یا عمل و عکس العمل که می گوید هر عملی از خود بروز دهید بازتاب همان عمل به شما بازخواهد گشت. علاوه براین قانونی به نام قانون ذهن نیز وجود دارد.

قانون ذهن چیست؟

هنگامیکه به مطلبی فکر میکنیم یا سخنی درباره موضوعی میگوییم. این سخن و فکر براساس قانون ذهن از ما خارج می شود. مجددا به شکل یک تجربه به ما برگشت داده می شود. روابط منطقی موجود بین قوانین فیزیکی و روحی چیست. فکر و ذهنمان چگونه کار می کنند. به چه صورت است که می گوییم افکار سازنده اند.

افکار به سرعت به ذهن وارد می شوند. و از آن عبور می کنند. پس نظم و ترتیب دادن به آنها و کنترل نکردنشان در ابتدای فرآیند تفکر کار چندان آسانی نیست. در حالیکه دهان، عضو فرافکن افکار و مسئول بیان آنها بسیار کندتر عمل می کند . پس اگر بتوانیم با گوش کردن و دقت در سخنانمان و اصلاح آنها، کلمات و نشانگرهای منفی را از حرفهایمان حذف کنیم. آنگاه می توانیم به افکار انعطاف و شکل مورد نظر را بدهیم.

قدرت کلامی که میگوییم

در سخن قدرت بسیار عجیبی نهفته است. ولی متاسفانه عده ی کمی از این قدرت و اهمیت آن آگاه هستند. بیایید قبول کنیم سخن زیربنای بسیاری از وقایع زندگی ما است. ما همواره تنها کلمات فراوانی را بر زبان جاری می کنیم. بهتر بگویم فقط ورور می کنیم. آنها را همه جا بر زبان می آوریم. تنها گاهی درباره روش بیان آنچه گفته ایم فکر میکنیم. به انتخاب کلمات در سخنانمان بسیار کم اهمیت می دهیم. در حقیقت اکثر ما منفی گو هستیم.

در دوران مدرسه به عنوان یک کودک به ما دستور زبان می آموختند. روش صحیح انتخاب کلمات را مطابق با دستور زبان آموزش می دادند. ولی همواره قوانین دستور زبان مرتبا تغییر می کنند. مثلا لغتی که در زمانی نامناسب شناخته می شد. در دوره ی دیگری مناسب و قابل بیان است یا بالعکس. لغت یا جمله ای که در گذشته اصطلاح کوچه بازاری بوده. امروزه تبدیل به یک اصطلاح رایج شده است. به هر ترتیب دستور زبان کمترین توجهی به مفهوم کلمات و چگونگی تاثیر آنها در زندگی ما ندارد.

آموزشهای اشتباه مدارس 

هیچ گاه در مدرسه به ما آموزش داده نشد. که بین انتخاب صحیح کلمات و تجربیات روزمره زندگی رابطه ای مستقیم وجود دارد. کسی به من یاد نداد که افکارم قدرت خلاق دارند. افکارم در شکل گیری زندگی ام نقش اساسی دارند. هیچ کس به من آموزش نداد که آنچه بصورت کلمات بر زبان می آورم بصورت تجربیات و اعمال به خودم برگردانده می شوند. می توان از این سخن نتیجه ای گرفت و آن اینکه با دیگران آنطور رفتار کن که میل داری با خودت رفتار شود. هر حرکت که از خود بروز می دهی. سرانجام به خودت بارگردانده می شود.

نمی توان کسی را یافت که احساس گناه نکند. ولی هیچکس هم به ما متذکر نشده است که من و تو لیاقت عشق را داریم و لایق خوبی ها هستیم. هیچ کس نگفته است زندگی برای حمایت از ما جریان دارد. می دانیم که در کودکی به ندرت کسی را ظالم و ستمگر می نامیدیم یا همدیگر را بی ارزش می خواندیم اما به راستی برای چه ما اینگونه بودیم؟ ما این رفتار را از کجا فر ا گرفتیم.

بسیاری از ما از پدر و مادرمان بارها شنیده ایم که ما را کودن مزاحم یا لوس می نامیدند. یا ما را بسیار پر سر و صدا و شلوغ می گفتند. همچنین بعضی اوقات دیده ایم که پدر و مادرمان آرزو می کردند که ای کاش ما اصلا به دنیا نیامده بودیم. ممکن است که ما نسبت به این سخنان بی تفاوت باشیم یا آن را کم اهمیت جلوه دهیم. ولی همواره بدون اینکه بخواهیم این سخنان تاثیرات ژرفی که بسیار دردناک نیز هستند. بر ذهن و ضمیر ناخود آگاه ما گذاشته اند.

Leave a Reply

11 − 7 =