همواره میان مسئولیت پذیر بودن و مقصر دانستن خود و دیگران تفاوت عمده ای وجود دارد. مسئولیت پذیری تغییر ایجاد میکند. هنگامی که از مسئولیت سخن می گویم. در حقیقت منظورم داشتن قدرت است. در حالی که مقصر دانستن تنها قدرت را سلب می کند.
مسئولیت پذیری تغییر ایجاد میکند.
مسئولیت پذیری و تعهد خالق تغییر و تحول است. در صورتی که ایفای نقش یک قربانی. مسبب کاهش قدرت درون و درماندگی است. اگر تصمیم بگیریم مسئولیت بپذیریم. آنگاه زمان را برای تقصیرکار جلوه دادن خود و دیگران هدر نخواهیم داد. عده ای از مردم به واسطه ی بیماری یا فقر یا مشکلاتشان احساس گناه می کنند. آنها تعریف مسئولیت پذیری را خطاکار دانستن خویش تعریف می کنند. این افراد احساس گناه می کنند. زیرا باور دارند در راهی که رفته اند به نحوی دچار خطایی جبران ناپذیر شده اند. در حقیقت آنها همه چیز را به عنوان نوعی تقصیر می پندارند. چرا که این ساده ترین راه است که می توانند به کمک آن به این چرخه ی نادرست دور باطل ادامه دهند.
اگر بتوانیم از مشکلات و ناراحتی هایمان به عنوان موقعیت هایی برای تفکر به عوامل پدید آورنده شان بهره بگیریم. در آن حال است که می توان گفت قدرتمند هستیم. افراد بسیاری که از بیماری های بسیار خطرناک جان سالم به در برده اند. بر این عقیده هستند که جالب ترین رویداد در زندگی آنها همان بیماری بوده است. زیرا این امکان را به آنها داده است که از زاویه دیگری به زندگی بنگرند. برخلاف ایشان بسیاری دیگر از افراد مبتلا به پزشک خویش چنین می گفتند. من قربانی هستم. دکتر لطفا هر چه سریعتر مرا مداوا کن. این اشخاص حتی اگر بتوانند سلامتی خویش را بازیابند یا با مصائب شان به نحوی کنار بیایند. همچنان مشکلات فراوانی پیش رو خواهند داشت.
اثرات مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری همانا توانایی در پاسخ دادن مناسب به شرایط متفاوت است. ما همواره انتخاب های متفاوتی برای گزینش داریم. البته این بدان معنی نیست که خود و آنچه را که در اختیار داریم نفی کنیم. منظور این است که بدین شکل توانسته ایم قدر و اهمیت محیط و شرایطی را که در آن زندگی می کنیم بدانیم . و از طریق مسئولیت پذیری با آن ارتباط برقرار کنیم. با پذیرش مسئولیت ما قدرت آن را خواهیم یافت که خویش را دگرگون سازیم.
باید چه کنم تا این تغییر در من ایجاد گردد. در مرحله اول باید بپذیریم که همه ما قدرت درون را در همه زمان ها دارا هستیم. تفاوت تنها در نحوه استفاده از آن است. باید توجه داشت که بسیاری از ما در محیط هایی که روش های غیر عملی زیادی در آنها ارائه شده است. پرورش یافته ایم. از این رو احساسات منفی بسیار زیادی درباره ی شخصیت و ارتباطات اجتماعی مان در ذهن خود انباشته ایم.