Skip to main content

در این مقاله به بررسی مبحث ذهن و هوش می پردازیم. ما دچار بحران مفاهیم هستیم. یک سری کلمات را به زبان می آوریم و در طول زندگی بارها با آن ها مواجه می شویم. بدون این که مفهوم کامل این کلمات را بدانیم. یکی از مسائل و مفاهیمی که در مورد کودک دچار بحران هستیم بحث هوش است.

بررسی مبحث ذهن و هوش

در محاوره ها چه قدر می گوییم: ذهن، عقل، هوش، خلاقیت، درک، شعور، فهم، ادراک و غیره. ویژگی هایی که شامل موضوع عقل کودک می شود بعد از موضوع شخصیت بیشترین مورد است. دغدغه ی ذهنی والدین برای پرورش فرزندان بعد از پرداختن به شخصیت کودک پرداختن به موارد عقلی و هوشی است. بعد از بررسی مبحث ذهن و هوش دریافتیم به زبان ساده تر به دنبال کودک عاقل، باشعور، با هوش، فهیم، با معرفت و …. هستیم. این اصطلاحات را خوب بلدیم ولی با مفهوم اصلی آن ها آشنا نیستیم.

آسیب زدن ناخواسته به کودک

امروزه بچه های ما بدجوری به خاطر این مفاهیم آسیب می بینند. مفاهیمی مثل تیزهوشان، فرزانگان، خردمندان. وقتی این مفاهیم در حال آسیب زدن به بنیان زندگی عزیزان ما است. نمی توانیم بی تفاوت باشیم. امروزه داریم می بینیم که به خاطر باهوش بودن و تیزهوش بودن چه فجایعی اتفاق می افتد و بچه ها قربانی می شوند. بدون این که کسی مقصر باشد و بدون این که کسی سوء نیت داشته باشد. بلکه همه با حسن نیت در حال آسیب وارد کردن به روح و روان بچه ها هستند. پس لازمه که این موضوع را از ریشه بررسی کنیم.

تعریف مغز

جسمی پینه ای شکلی که در کاسه ی سر ما قرار گرفته و مرکز کنترل رفتارها، احساسات، عواطف و غیره است. مغز دستگاهی بسیار پیچیده و عظیم است. بُعد اصلی مغز، بُعد جسمانی آن است که از سلول های عصبی تشکیل شده است و این سلول ها مثل کل جسم ما، به تغذیه و استراحت و اکسیژن نیاز دارد.پس نیازهای جسمی مغز باید برآورده شود تا بتواند درست کار کند.

مغز چگونه کار می کند؟

انسان با تمام پیشرفت های علمی و تکنولوژی هنوز در مقدمه ی شناخت مغز است و هنوز نتوانسته مغز را بشناسد. قریب به دو سال است که تحقیقی را در قالب یک گروه سه نفره ی متخصص در مورد مغز نوزاد انجام می دهیم. به عظمتی رسیدیم که خودمان هم وحشت می کنیم. در سال های آینده انسان پی خواهد برد که چه اتفاقی در مغز می افتد و چرا مغز این قدر با عظمت است. اصلی ترین جزء مغز، سلول های عصبی یا نورون ها هستند. سلول های عصبی هوشیار هستند و اولین عضوی که در جنین تشکیل می شود، این سلول ها هستند. در حالی که مادر هنوز از بارداری خود مطلع نشده، سلول های عصبی در حال به وجود آمدن و تکثیر هستند و مغز را تشکیل می دهند.

وجود صد میلیارد سلول در مغز نوزاد

نوزاد وقتی به دنیا می آید کامل است. ۱۰۰ میلیارد سلول عصبی در جنین به وجود می آید. وقتی نوزاد به دنیا می آید هیج کدام از این سلول ها به هم متصل نیستند. بین سلول های عصبی نوزاد فاصله وجود دارد. سلول ها شروع به تولید شاخک هایی می کنند. دکمه هایی به نام اکسون و دندریت به وجود می آورند. این شاخک ها رشد می کنند و هر سلولی حدود ۱۵۰ تا از این شاخک ها می تواند بسازد. ۱۵۰ را در ۱۰۰ میلیارد ضرب کنید.

هر کدام از دندریت ها و اکسون ها تحت شرایطی که خواهم گفت به هم نزدیک می شوند. یک اتصال درست می کنند که به آن اتصال سیناپسی می گویند. حتی بین اتصال ها هم فاصله وجود دارد و به هم نمی چسبند. صد میلیارد سلول داخل سیصد گرم بافت مغز که اصلاً هم به هم نچسبیده اند. سلولها شاخک ایجاد می کنند و اتصال ایجاد می کنند که باز هم به هم نمی چسبند.

تجربیات کودکی و یادگیری در بزرگسالی

هر تجربه ی جدید و هرگونه ورود اطلاعات جدید توسط حواس پنجگانه به مغز، یک اتصال جدید به وجود می آورد. این اتصالات در ابتدا جرقه و جریان الکتریکی هستند و بعد از چندین بار که همان تجربه تکرار شود و این جریان تقویت می شود. قوی تر می شود و تبدیل به یک جریان الکتروشیمیایی می شود. باز کودک تجربه های بیشتری می کند و این اتصال ها تبدیل به میدان مغناطیسی می شوند. وقتی میدان مغناطیسی به وجود آمد جریان ثبت شده ی این تجربه تا آخر عمر در مغز و ذهن می ماند. این پایه ی یادگیری می شود.

مغز در سنین ۱۲ تا ۱۵ سالگی چک می کند. هر تجربه ای را که تکرار نشده باشد و به میدان مغناطیسی تبدیل نشده باشد را از بین می برد. به این دلیل است که دوران کودکی اهمیت دارد. چون همه ی اتصال های سیناپسی ومیدان های مغناطیسی زیر سه سالگی اتفاق می افتد. افت تحصیلی در دوران دبیرستان رابطه ی مستقیم با کمبود تجربه های کودک از تولد تا ۲سالگی دارد. درست زمانی که این اتصال ها تشکیل می شوند. هر چه قدر این اتصال ها بیشتر تشکیل شوند و تبدیل به میدان مغناطیسی شوند، قدرت یادگیری بالا می رود.

Leave a Reply

12 + 18 =