Skip to main content

ما آزادیم که بدون مهار بی رویه خود به خود عمل کنیم. ما احساس راحتی می کنیم که فعالیت ها و علایقی را که باعث خوشحالی ما می شوند دنبال کنیم. چگونه ابراز وجود کنیم؟ ابراز وجود عبارت است از آزادی بیان ، نیازها ، احساسات و تمایلات طبیعی. چگونگی شکل گیری ابرازوجود دلالت بر این باور دارد که نیازهای ما به اندازه نیازهای دیگران حساب می شود. نه آنچه اطرافیان میخواهند. به ما زمان تفریح و بازی اختصاص داده شده است ، نه اینکه فقط تشویق به کار و رقابت بدون وقفه شویم .

چگونه ابراز وجود کنیم؟

در یک محیط اولیه که بیانگر خود را تشویق می کند ، ما ترغیب می شویم که علایق و ترجیحات طبیعی خود را کشف کنیم. نیازها و خواسته های ما در تصمیم گیری ها در نظر گرفته می شود. ما مجاز به ابراز احساساتی مانند غم و اندوه و عصبانیت هستیم. به شرطی که به دیگران آسیب جدی نرساند. ما به طور منظم مجاز به بازیگوشی ، مهار و اشتیاق هستیم. ما را به تعادل بین بازی و کار تشویق می کنند. استانداردها معقول است .

نقش خانواده در ابراز وجود

اگر در خانواده ای بزرگ شوید که مانع ابراز وجود شود. هنگام بیان نیازها ، ترجیحات یا احساسات خود مجازات می شوید یا احساس گناه می کنید. نیازها و احساسات والدین شما بر شما اولویت دارد. شما ساخته شده اید تا احساس ناتوانی کنید. هنگامی که به شیوه ای بازی گوشانه یا مهار نشده رفتار می کنید ، شرمگین می شوید. کار و موفقیت در هزینه و لذت بیش از حد تأکید می شود. والدین شما راضی نیستند مگر اینکه عملکرد شما کاملا عالی باشد.

علایم محدود شدن ابراز وجود

بیش از حد سازگارید

اولین مورد این است که شما برای افراد دیگر بسیار سازگار هستید. شما همیشه همه را خشنود می کنید ، همیشه از همه مراقبت می کنید. شما تقریباً مثل یک شهید خود خوار هستید. به نظر نمی رسد شما به نیازهای خود اهمیت دهید. شما نمی توانید دیدن اطرافیان خود را که درد می کشند تحمل کنید و بارها خواسته های خود را فدای کمک به آن ها خواهید کرد. ممکن است کارهای زیادی برای مردم انجام دهید که باعث شود آن ها بودن در کنار شما احساس گناه کنند. در درون، ممکن است احساس ضعف و انفعال کنید. یا کینه توزی داشته باشید که از همه کارهای شما قدردانی نشود.

بیش از حد تحت فرمان دیگرانید

نشانه دوم اینکه در این حوزه با مشکل روبرو هستید این است که بیش از حد مهار و کنترل می شوید. شما ممکن است یک فرد معتاد به کار باشید تمام زندگی شما حول کار شما می چرخد. شما ممکن است کار کنید تا همیشه زیبا به نظر برسید. یا همه چیز را کاملاً مرتب و تمیز نگه دارید. همیشه کارها را به روشی کاملاً مناسب و صحیح انجام دهید . ممکن است از نظر احساسی سفت باشید. در زندگی شما هیچ خود انگیختگی وجود ندارد. واکنش های طبیعی خود را نسبت به وقایع سرکوب می کنید. خواه به این دلیل باشد که احساس می کنید باید آنچه را دیگران می خواهند انجام دهید یا به این دلیل که باید با استانداردهای غیرممکن بالا مطابقت داشته باشید. این حس را دارید که واقعاً از زندگی خود لذت نمی برید . زندگی شما غم انگیز و بی روح است.

درونتان سرشار از عصبانیت و کینه است

نشانه سوم از مشکلات در ابراز وجود داشتن مقدار زیادی عصبانیت بیان نشده است. کینه توزی مزمن ممکن است درون شما باشد. گاهی اوقات به طور غیرمنتظره ای فوران می کند. تقریبا از کنترل شما خارج می شود. و ممکن است احساس افسردگی کنید. شما در یک روال بدون پاداش گرفتار شده اید. زندگی شما خالی به نظر می رسد. شما هر کاری را که باید انجام می دهید. اما در آن هیچ لذتی وجود ندارد .