Skip to main content

شاید با این گفتگوهای ذهنی و افکار منفی برخورد کرده باشید. نباید این اتفاق می‌افتاد. من اصلاً نمی‌توانم تحملش کنم. چرا باید این اتفاق فقط برای من بیفتد. اوضاع خیلی وحشتناک است. او حق نداشت با من ناعادلانه برخورد کند. اصلا زندگی با من مشکل دارد. همیشه بد بختی. همیشه شکست در همه چیز. همه مثل یک احمق با من رفتار می‌کنند. مثل یک آدم به درد نخور و بی‌ ارزش شده ام.

گفتگوهای ذهنی و افکار منفی

اینها ممکن است گفتگوهای شما با خودتان باشد. وقتی که از کسی ناراحت هستید یا اتفاق ناگواری برای شما رخ داده است. خیلی اوقات متوجه این گفتگوهای ذهنی با خودتان و افکار و باور‌های نامعقول درون آنها نیستید. چون هم این افکار خطا، سریع از ذهن شما عبور می‌کنند. هم اینکه هیجانات منفی تولید شده، اجازه نمی‌دهد با آنها روبرو شوید.

این گفتگوهای ذهنی و افکار خطا ممکن است یک ناراحتی معقول با شدت و ماندگاری عادی را سریعاً تشدید کند. آن را تبدیل به اضطراب، عصبانیت، افسردگی و رفتارهای تند هیجانی کند. در این حالت دیگر راه ‌حل‌ های معقولانه و منطقی به ذهن شما نمی‌آید و به جای دادن پاسخ مسئولانه و سازگارانه به شرایط، واکنش تند و ناسازگارانه از خود بروز می‌دهید.

واکنش ها در برخورد با افکار منفی

اگر مثلا می‌گفتید: کاش این اتقاق نمی‌افتاد اما الان که افتاده من می‌توانم تحملش کنم یا با آن کنار بیایم. درست است که رفتار خوبی با من نداشت اما این دلیل نمی‌شود که من نسبت به خودم احساس بی‌ ارزشی کنم. من شاید رفتار اشتباهی داشتم اما احمق نیستم. این گفتگوها و باورهای معقولانه منجر به احساسات سالم‌تر و رفتارهای منطقی‌تر در شما می‌شود.

کسی که به شما حرف بدی زده است. شما را مجبور نکرده که با خودتان نیز بد حرف بزنید. نسبت به خودتان نیز احساس بی‌ارزشی کنید. اتقاق ناگواری نیز که رخ داده است. به شما تحمیل نکرده که آن را افتضاح و خارج از تحمل، قضاوت کنید.

شما می توانید انتخاب کنید

این خود ما هستیم که وقتی با خودمان و دیگران حرف می‌زنیم. کلمات خود را انتخاب می‌کنیم و طرز حرف زدن ما با خودمان باعث می‌شود به راه ‌حل برسیم یا بر مسئله اضافه کنیم. شما تا حدود زیادی در افکار و برداشت خود، آزاد هستید. قدرت انتخاب دارید چگونه با خود گفت‌گو کنید و چه پاسخی به شرایط بدهید.

مگر اینکه خودتان، آگاه یا ناگاه و به بهانه‌های مختلف، مثل ترس از دیگران یا قضاوت آنها، وابستگی، ضعف عزت ‌نفس و کمبود اعتماد بنفس، تله‌ها و دیگر ضعف‌های درونی، این قدرت را به دیگران واگذار کنید. خود را از مسئولیت برهانید. در نهایت این ضعف‌ها از طریق شناخت افکار، باورها و هیجانات شما، قابل ردیابی و ریشه‌یابی است. البته اگر بپذیرید ریشه مسئله‌‌ درون شما و تحت کنترل شماست.