سازگاری با احساسات منفی چگونه ممکن است؟ ما طیفی از احساسات مختلف و متناقض را در زندگی تجربه میکنیم. تمام اینها را باید بپذیریم حتی اگر خوشمان نیاید. این یعنی تجربه طبیعی زندگی با تمام وجود.
سازگاری با احساسات منفی
شما چگونه خودتان را با احساسات نا خوشایند سازگار می کنید؟ رفتارها و اعمال ما قابل کنترل هستند. اما احساسات ما به سختی قابل تنظیم هستند. پس بهتر است در برابر تجربه احساسات خارج از کنترل خود، مقاومت نکنیم تا با رنج کمتر عبور کنند. احساسات ما چه خوشایند چه ناخوشایند، پایدار نیستند. اما فرض اینکه احساسات ناخوشایند من تمام شدنی نیستند باعث میشود با رنج و شدت بیشتری آنها را تجربه کنیم.
احساسات خود را بشناسیم
احساساتمان را بدون قضاوت، مشاهده کنیم. آنها را از هم تفکیک و نامگذاری کنیم. گاهی ما افکار خود را با احساسات، اشتباه میگیریم. از بس آنها را پشت افکار سرکوب کردهایم.
استرس، جزیی اجتنابناپذیر از زندگی است. این را بپذیریم و از قبل، راهبردهای سالم و سازگاری داشته باشیم تا هنگام استرس، خودمان را آرام کنیم. مثلا ارتباط با یک دوست امن، گوش دادن موزیک، پیاده روی، کتاب خواندن، مدیتیشن، ذهن آگاهی، تغییر موقعیت فیزیکی و فیزیولوژی بدن، حواس پرتی، خودگویی مثبت.
این روشها هیجان مدار، موقتی و موقعیتی هستند. پس اگر هم چنان هیجانات ناخوشایند ما با تکرار و شدت زیاد وجود دارند بهتر است در کنار این روشها، از روشهای مسئله مدار، مشاوره و… نیز استفاده کرد.
فلسفی تر شوید
قرار نیست همیشه افکار ما همسو با احساسات ما باشند. پس این تناقض را بپذیرید و آشفتگی و ابهام درون خود را هنگام تصمیمات، تحمل کنیم. بدون واکنش سریع و خودکار در جهت فروکش کردن هیجانات ناخوشایند، با تاخیر و تامل، عمل کنیم تا به جای واکنش سریع، پاسخ بالغانه و در اینجا و اکنون دهیم. مغز ما کارخانه تولید فکر و احساس است. نمیتوانیم آن را متوقف کنیم اما میتوانیم بدون درگیری با آنچه تولید میکند بر اساس افکار و احساساتی که به واقعیت نزدیکتر است عمل کنیم.